بانك اشعار شاعران معاصر

ساخت وبلاگ
دستی كه نان و نور به من داد می‌رود  من مرده بودم او كه مرا زاد می‌روداین روزها كه می‌گذرد بی صدای اوتقویم پاره‌ایست كه در باد می‌روداز من مخواه آینه باشم که در دلمیک چهره مانده و ... مگر از یاد می رود بانك اشعار شاعران معاصر...
ما را در سایت بانك اشعار شاعران معاصر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaeran-moaser2 بازدید : 207 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:01

چرا نمی‌شود بگویم از شما علامت سوالنمی‌شود بگویم از شما چرا علامت سوال به هر طرف که می‌روم مقابل من ایستاده استهمیشه مثل نقطه زیر یک عصا علامت سوال تو آن طرف کنار خط فاصله- نشسته‌ای و مندر این طرف در بانك اشعار شاعران معاصر...
ما را در سایت بانك اشعار شاعران معاصر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaeran-moaser2 بازدید : 171 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:01

این منظره باغ گل و بر منظر کاشیحال لب خندان من و چون تو نباشیخوبم که بگویی بخوری بغض خودت رایعنی سر پا هستی و در خود متلاشیمن مثل همان لحظه ی بارانی ابرمجوری که به دل رازی و از چشم چه فاشیمی خندی اگر بانك اشعار شاعران معاصر...
ما را در سایت بانك اشعار شاعران معاصر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaeran-moaser2 بازدید : 161 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:01